منزل منزل تا خدا

نگاهی گذرا به بحث "معاد" (۴)

قبلا گفته شد: که ما باید به " اختیار" مراحلی را که ازعوالم قبلی تنزل پیدا کردیم طی کنیم و به جایگاه اصلی خودمان برگردیم. اما این طی مسیر، به این راحتی  و سادگی نیست. راه را به مانشان داده اند؛ اما معلوم نیست از گروه افراد شکر گزار باشیم:

🌺 إنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبیلَ إمّٰا شَاکِرًا وَ إمّٰا  کَفُورًا

این راهی که به مانشان داده شده است، عبارت است از راه " فطرت." ادیان الهی هم آمدند همان احکامی که در " فطرت" من و شما هست و با " توحید" در تار و پود وجودی ما تنیده شده است را بازکرده و تفسیر کنند.

اما چه کسی اهل شکر گزاری است؟

کسی که با تمام وجود با " خدای متعال" عهد می‌بندد.و در مسائل کلی و جزئی، ریز و درشت حال " عبودیت" را رعایت میکند. نه اینکه در بعض اعمال " متدین" باشند و در بعضی دیگر که با خواسته های نفسانی یکی نیست، " خودمختار". 

یعنی در بعضی جاها دست ما در دست خداست، و در بعضی جاها در دست نفس و شیطان.

"محاسبه" داشته باشیم،  روی کاغذ بنویسیم و این امور را رصد کنیم. و یک رفیق راه داشته باشیم تا درست ونادرست را به ما تذکردهد.

آن عاملی که باعث میشود یک عده "شاکر" باشند، رشد کنندو یک عده" کفور" باشند و در جا بزنند، اینست که،  گروه اول در امور اعتباری زندگی( در مالکیتها، زوجیت ها، حاکمیت ها و...) 

تا تأیید دین، خدا و امام عصر ( عج) پای آن نباشد و شاگردان این مکتب آن را

امضا نکنند؛ قدم از قدم برنمیدارند.

چه چیزی باعث شده که عالم برزخ راشهودنکنیم،حتی امور معنوی ما بوی دنیا بدهد و در این عالم  ( دنیا) در جا بزنیم؟ علت مختلفی دارد: ۱-خدای متعال عالم طبیعت را "زینت" قرار داده.

در موارد طبیعی و عرفی " زینت" را در جایی بکار میبریم که نقص یا ضعفی هست،  "زینت" باعث میشود آن " نقص" پنهان شود. خدای متعال خودش حکیمانه عالم طبیعت را زینت قرار داده،؛ تا مشخص شود چه کسانی ادعای " محبت صادقانه" بخدا را دارند. و چه کسانی با کوچکترین " لذت دنیوی" هدف اصلی را فراموش میکنند.

اگرامتحان نبود، اگر سختی ها و بلایای دنیوی نبود، همه ادعا داشتند "محب" خدا هستند و فرقی بین افراد صادق و غیر صادق نبود.

🔴در زمانی که کم سن و سال بودیم حال و هوایمان بسیار فرق میکرد ،به جوانی که رسیدیم امتحانات شروع شد، شهوات و امیال، مشکلات جسمی، دغدغه ها و...یکی یکی آمدند. مارا به لذتهای جسمانی مجهز کردند،اینجاست که به اختیار از عالم " طبیعت" عبور نمیکنیم ومحولذات دنیوی میشویم و به برزخ ولذات آن  نمیرسیم، تا وقتی که " مدت عمر" ما در این دنیا تمام شود و به اجبار میرویم.

از ساعات "سحر خیزی"و " تهجد" شبانه به بهانه های مختلف کم و کمتر میکنیم، امتحان دانشگاه داریم،  سرکار میرویم و خسته ایم، تازه ازدواج کردیم، امشب مهمانم و...

زیارت عاشورا که میخوانیم بدون صدلعن وسلام  خوانده میشود و گاهی نماز شب ۳ رکعت آخر و گاهی قضای آن را میخوانیم.

اما ساعتها برای هر شبکه تلویزیون و دیدن سریالها یا برنامه های مختلف وقت میگذرانیم.و به همین ترتیب از سر و ته این تهجد میزنیم.

 غافل از اینکه:

یک نکته اساسی را داری از دست میدهی؛ کدام " محبی" است که دوست نداشته باشدبا " محبوب " خودش خلوت داشته باشد؟

وقتی تا آخرین لحظه قبل از نماز  در حال فعالیتهای دنیوی هستی و اشتغالات دنیوی داری، خب معلوم است  که خیلی اشتغالات ذهنی پیدا میکنی. دنیا " ذاتش" ذات " تفرقه" است، از ذهن "متفرقت" بدان که دنبال چه چیزی بوده ای.

مسابقه فوتبال که میبینیم، اصلا مراقب اطرافمان نیستیم، گاهی حتی چایی ریخته میشود یا حرکتی نابجا انجام میدهیم اما متوجه نمیشویم؛ اما برای نماز خواندن نگرانیم که نکند " ریا" باشد، "عُجب" باشد 👈 تو حال خودت را داشته باش، دستت را بده به دست  خدا و برای خدا ریا کن.

در محل کار ۱۰۰ ساعت اضافه کار میگیرد( بدون پر کردن ساعت اضافه کاری)،  اصلا نمی‌پرسد این پول از کجا آمده یا بابت چی هست یا خیلی از وامهایی که گرفته میشود.

اینها همه  " زینت" دنیاست. امتحان میشوی. مسائل " عشق الهی و محبت الهی" قوانینش فرق میکند با قوانین نوشته شده " بشری".

کسی که " محب" خدا باشد؛ ۲ خصوصیت دارد:

1-به پیرامون خودش همه به دید آیه نگاه میکند، همه برایش نشانه خدا هستند، هر کجا که نگاه می کند محبوبش را می‌بیند. این نگاه  "توحیدی" نسبت به موجودات است، چراکه همگی آنها منسوب به خداوند هستند. حتی یک حیوان هم در مسیرش افتاد و مشکل داشت؛ مشکلش را حل میکند.

اگر هرکس یا هر چیز که در مسیر ما افتاد، به این دید نگاه کردی که فرستاده خداست؛ بدان که یقیناً حال و وضعت عوض می‌شود.

 2-خود دنیا زینت داده شده که محبین واقعی از تقلبی شناخته شوند. در امور اخروی در حق دیگران دعایکنیم که خداوند بهشت برین را نصیبت کند، اما اگر این فردقدری از حقوق ما را بخاطر نیاز مطالبه کند، از او صرف نظر میکنیم.

محب آن آقایی است که  چند بار همه اموالش را در راه خدا میبخشد. گاهی چنان محو محبوبش میشود؛ که به اینکه چه از دست میرود توجهی ندارد.

🌺 إذٰا ذُکِرَ الله وَ جِلَت قُلوبِهُم...

نام محبوبشان که می آید، قلبشان می‌لرزد  ...